هست از تدبیر و هم دلواپسی

ساخت وبلاگ
هر جا که آگاهی هست، سلوک هست. سنگ سلوک دارد، سگ سلوک دارد و آدمی سلوک دارد. گاهی سلوک سگ از آدمی بالاتر است و گاهی آدمی سلوکی همچون فرشتگان دارد. پس آدمی می تواند چنان صخره سنگین و بی حرکت باشد و  آنجایی نیز که از لباس آدمی خلاص شد سلوک های بالاتر می آغازد. در سلوک امّا ایستایی نیست. یا یک سالک، از هر قماش، به جلو می رود یا به عقب. کوه ها نیز در زمین و زمان در حرکتند، سر می کشند و فرو می ریزند. باری کیفیت سلوک در هر قماش آگاهی تابعی از عشق است. یا عشق هست و سالک با شفقّت، وفاداری، کار متمرکز، تواضع و صفات مثبت دیگر به جلو می رود و سر برمی کشد و یا عشق نیست و سالک با عواطف کور، کبر، نفرت، بطالت و صفات منفی دیگر در حال عقبگرد و فروریزش است.   بنابراین عالم وادی سلوک است، چون روح در تمام ذرّات هست از تدبیر و هم دلواپسی...
ما را در سایت هست از تدبیر و هم دلواپسی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dsnhelmia بازدید : 206 تاريخ : پنجشنبه 16 آذر 1396 ساعت: 11:29

سراپا جان سراپا نور باشید
سراپا موسقی و شور باشید
حضور حقّ چه باشد؟ جز شعف نیست
پیاله در کف از غم دور باشید

حلمی
Painting: Jacob's Ladder by William Blake 

هست از تدبیر و هم دلواپسی...
ما را در سایت هست از تدبیر و هم دلواپسی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dsnhelmia بازدید : 188 تاريخ : پنجشنبه 16 آذر 1396 ساعت: 11:29

هر چه هم گفته شود هر زمان، باری هر بار می آیم کلامی بجویم که قدر سپاس مرا به دوستانم بازگو کند نمی یابم، نمی توانم. هر کجا که باشید، هر که اید، ندیده و نشناخته، همین کافی ست که بگویم دوستتان دارم. عشق، بودن ماست در این لحظه. عشق میراث خداست بر زمین، نه از این رو که زمین را آباد کند. نه از این رو که کابوس ها را پایان بخشد و جنگ ها را تمام کند. وگرنه این همان بهشتی می شد که نخست روح در آن جا بی زحمتی می آسود و تن پرورانه در خدمت خویش بود. عشق هست از این رو که قلب ها را بگشاید. قلب که گشوده شد می بیند که خانه اینجا نیست. قلب که گشوده شد حقّ را در هر خراب آبادی می بیند و از جامش می نوشد. آن گاه می بیند که این خرابه، آباد است. روح باید بداند که بر زمین هیچ چیز ناحقّ نیست. نه بر زمین و نه هیچ جای هست از تدبیر و هم دلواپسی...
ما را در سایت هست از تدبیر و هم دلواپسی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dsnhelmia بازدید : 235 تاريخ : پنجشنبه 16 آذر 1396 ساعت: 11:29

در خانه ی جان ما سراپا رقص استاینجا چو شدی بدان که اینجا رقص استغم را سر هر صبح به قصّاب دهیمدر مسجد ما نباشد حاشا رقص استصوفی نکند تحمّل این شادی هازاهد نکند فهم چه با ما رقص استهر کس چو یکی دگر به این در آمدگفتیم برو که بزم ِتنها رقص استصد حیرت از این جمعیت بی خویشانما یک نفریم و یک به غوغا رقص استای عقل چو یک پیاله با ما باشیبینی که تمام کار دنیا رقص استگفتند چنین که کار تقوا زار استگفتیم چنان که کار تقوا رقص استحلمی سر عاقلان به بالا می برددر دادگهی که حکم تنها رقص است هست از تدبیر و هم دلواپسی...
ما را در سایت هست از تدبیر و هم دلواپسی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dsnhelmia بازدید : 221 تاريخ : پنجشنبه 16 آذر 1396 ساعت: 11:29

بس به عبث زندگی ایست او را که به طلب آرامش است، او را که به طلب ثروت، قدرت، نامداری، سلامتی و زیبایی ست. بس به خرفتی و بطالت آن زندگی که آدمی خرج عالم بیرون از خود کند. چنان حیوانات در خاک لولیدن و عاقبت کار بدتر از حیوانات به هزار آلایش و نما به خاک شدن!سالک، رهروی طوفانهاست. مباد که حتّی یک لحظه در پندارش طلب آرامش جنبیدن! مباد حتّی یک لحظه جز از روح برای روح بودن! مباد خواب جز از بهر خدا، و مباد دم به تو کشیدن، جز آن که تا بازدم، حرکتی، کاری، بوسه ای، رقصی، آوازی، و خلقتی برای خدا! مباد خواب، آب، غذا و نفس، مباد دوست، همسر، فرزند، آتش و باد، خاک و هوا، و ستارگان آسمان و چرخش ذرّه گان، هر چه در زمین و هر چه از آسمان، مباد جز از برای خدا. چرا که هر چه از خدا، باید که به کار خدا! ورنه بس به هست از تدبیر و هم دلواپسی...
ما را در سایت هست از تدبیر و هم دلواپسی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dsnhelmia بازدید : 253 تاريخ : پنجشنبه 16 آذر 1396 ساعت: 11:29

هر چه از قاعده خارج تر، الهی تر. هر چه رقصان تر، زنده تر. هر چه از زاویه های مرسوم بیرون تر، نورانی تر، جاندارتر. و آنگاه  قاعده ی های نو، بر ِجان بازیده در مضحکه های انسانی! و آنگاه ندای فرشتگان به موسیقی رستاخیز خدا: ای قامت های خمیده! برپا شوید و ای جانهای خشکیده به رقص آیید! با ما برقص و برپا شو ای انسان! با ما برقص و خود را بیاب! با ما برقص وان سوی خویش گِل، با خویش دل آشنا شو! ای غرّیده به تبختر ِزهد! ای ژولیده ی اخلاق! ای قوزیده ی سجده های بی خدا! با ما برقص و از پیمان خاک بگسل. و تو ای عقل ملعون!ای خود موهبت خدا نامیده!ای ناخوانده دفتر عشق! از بر ِخواندگان خدا وا شو. حلمی | کتاب لامکان هست از تدبیر و هم دلواپسی...
ما را در سایت هست از تدبیر و هم دلواپسی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dsnhelmia بازدید : 199 تاريخ : پنجشنبه 16 آذر 1396 ساعت: 11:29

Chenani

هست از تدبیر و هم دلواپسی...
ما را در سایت هست از تدبیر و هم دلواپسی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dsnhelmia بازدید : 161 تاريخ : پنجشنبه 16 آذر 1396 ساعت: 11:29

کوه تو بنگر دلا، قلّه فرا می رودپلّه ی قصر ازل تا به کجا می رود عشق نفس می کشد، ازمنه پس می کشدزین دم نیلوفری روح رها می رود مست به حیرت کشد آه ز ناباوریعقل مجلّل دگر رو به فنا می رود با که بگویم عیان سرّ خداوندی اتخلق تلف می شود، خویش به پا می رود زحمت بیهوده ای بود به دوش فلکعاقبت از عشق یار جان به سرا می رود پرده فکندی چه شوخ خنده زنان در میانشعله کشاندی شب و غم به عزا می رود روبه وهم از نفس باز فتاد و دگردل که فتاد از نفس باز به نا می رود باز تبانی کنم با دل خویشم کنونمن به تو رو می نهم، دل به خدا می رود ای همه در حلقگان حلمی ما بنگریدروح غزل را که هین رو به سما می رود هست از تدبیر و هم دلواپسی...
ما را در سایت هست از تدبیر و هم دلواپسی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dsnhelmia بازدید : 205 تاريخ : پنجشنبه 16 آذر 1396 ساعت: 11:29

آنان که بی وقفه دست گدایی به آسمان دراز می کنند، در حالی که از شفقّت و درک بویی نبرده اند و خود را از دیگر انسانها بیشتر دوست می دارند، چیزی دستشان را نمی گیرد. شاید مالی چرک از دنیا، و سلامتی تن و مقامی پست و قوامی پوچ، که همه با مرگ به خاک می شوند. و چه مرگی زار، مرگی وامدار.و اینها همه طلبهای دنیوی ست و آنان که خدا را دوست می دارند و انسانها را از خود بیشتر دوست می دارند و حیوانات را از خود بیشتر دوست می دارند -و حتّی تو بگو یک ذرّه از عالم خدا را بیشتر از خود دوست می دارند- از خداوند منّت کش این چرکی ها نیستند و هر چه بخواهند خود برایش زحمت می کشند و آن را نیز به نام خدا تمام نمی کنند. چرا که از خدا چیزی دست انسان را نمی گیرد.خداوند تنها به کار روح است و  تنها به درخشش و شکوفایی معنوی یک هست از تدبیر و هم دلواپسی...
ما را در سایت هست از تدبیر و هم دلواپسی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dsnhelmia بازدید : 201 تاريخ : پنجشنبه 16 آذر 1396 ساعت: 11:29

هست از تدبیر و هم دلواپسی
کار دل بیرون و دل دارد کسی؟

کس ندیدم اهل حقّ در این زمان
دم زنان از کار حقّ امّا بسی

دم زنان از عقلک هرجا نشین
دیده ام بسیار و نی یک مخلصی

خسته شد چشمانمان از بس که دید
غمزه ی روحانیون مجلسی

کار ما لیکن بشد پرواز روح
تا رهایی از جهان اشعثی

تا بگیرد آتش جانهای پاک
عاقبت در خرقه ی خار و خسی

گرچه حلمی از زمان بیرون نشست
چشم ها دارد به جان اطلسی



هست از تدبیر و هم دلواپسی...
ما را در سایت هست از تدبیر و هم دلواپسی دنبال می کنید

برچسب : دلواپسی, نویسنده : dsnhelmia بازدید : 200 تاريخ : پنجشنبه 16 آذر 1396 ساعت: 11:29